کد مطلب:315242 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:202

این عزادار حسین و عباس است
كرامات حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام كه از زبان چند پیر غلام آستان حسینی شنیده ام و ایشان از متدینین شهر ولایتی رفسنجان می باشند.

آقای جواد یزدان پناه دانشجوی پزشكی دانشگاه تهران - كه اهل رفسنجان است - برای حقیر؛ علی اصغر هادوی مداح نقل كرد و گفت:

در اوایل دانشگاه من در ایام عاشورا و تاسوعای حسینی یك روز متوجه شدم كه پدرم مرحوم حاج علی محمد یزدان پناه كه علاقه ی خاصی به اهل بیت علیهم السلام داشت، دنبال هیئت می دوید، و سینه می زد و مكرر یا حسین یا حسین و یا اباالفضل می گفت.

من با چند نفر از رفقا این منظره را دیدیم، من آمدم جلو و با عصبانیت گفتم:



[ صفحه 479]



بابا! چرا این كارها را می كنی؟ چرا با این كارها مرا خجالت زده می كنی؟ پدر جان! مگر نمی دانی من دارم دكتر می شوم! ولی تو داری آبرو و حیثیت مرا خدشه دار می كنی (!!)

نامبرده می گوید: وقتی من این حرفها را می زدم، پدرم سكوت اختیار كرده بود و فقط اشك می ریخت، یك دفعه جلوی رفقای من گفت: پسرم! همین را به تو بگویم كه وقتی من از دنیا رفتم به تو خبر می دهم كه چرا این قدر پابرهنه دنبال هیئت اباالفضل علیه السلام راه می افتادم و اربابم را صدا می زدم.

او می گوید: مدتی نگذشت كه پدرم به علت كهولت سن و بیماری از دنیا رفت.

(آقای هادوی شما مداح اهل بیت علیهم السلام هستید آنها هم در دنیا به فكر نوكرانش هستند و هم در لحظه ی جان دادن و آخرت.)

او می گوید: بعد از مراسم شب چهلم پدرم، یك شب جمعه خیلی دلم گرفته بود، آمدم كنار قبر پدرم فاتحه خواندم و شروع كردم به گریه كردن و گفتم: بابا! خودت به من قول دادی بعد از مرگم به تو خبر می دهم، چرا حسین حسین می كردی؟

آن قدر گریه كردم كه از خود بیهوش شدم، در عالم خواب و بیداری پدرم را دیدم، آمد دستی به پشت من زد و مرا به اسم صدا زد و گفت: عزیزم! وقتی بدنم را دفن كردید، دیدم دو ملك آمدند و از من سؤال كردند، یك مرتبه هم ندایی آمد، فرمود: این عزادار حسین و عباس علیهماالسلام است.

تا این جمله را فرمود: این دو ملك شروع به بوییدن من نمودند و بوسیدند.



وقتی كه نكیر و منكر بدنم را دیدند

دورم بگرفتند و تنم بوییدند



گفتند زتنش بوی حسین می آید

از عشق حسین گناه من بخشیدند



[ صفحه 480]